کهنه سرباز

عیان شدست به هر چین چهره این رازم

که بی حضور تو با اشک و آه انبازم

از آن دمی که به قلبم سرود تو بنشست

چه ساده قافیه بر یک نگاه می‌بازم

تو گر به گوشه چشمی نگاه لطف کنی

هزار مسجد و میخانه بر تو می‌سازم

گرت به لطف بر این دل ترحمی نکنی

بدان که با غم عشق و فراق دمسازم

ز من به ناز تو محتاجتر نخواهی یافت

بر این نیاز به ناز تو من چه می‌نازم

بدان که در طلب عشق تو چنانم من

که بهر لشگر عشق تو کهنه سربازم

به پایداری عشق تو هم به هیچ هراس

به قلب مدعیان تو سخت می‌تازم

نوشته اند ز روز الست عشق تو را

دو صد هزار به هر نغمه‌ای و هر رازم

امید وصل توام هست و باز خواهد بود

به هر قیام و قعود و سرود و آوازم

مصطفی – ۱۳۸۹/۷/۲۸

VN:F [1.9.22_1171]
Rating: 10.0/10 (1 vote cast)
VN:F [1.9.22_1171]
Rating: +1 (from 1 vote)
کهنه سرباز, ۱۰٫۰ out of 10 based on 1 rating

2 دیدگاه دربارهٔ «کهنه سرباز»

  1. با سلام و وقت بخیر یه مدت تقریبا طولانی چیزی نگفته بودی نگران شدیم زبان قاصر ه از اظهار نظر در مورد این آخری ما که باشیم که نظر بدیم ؟توفیق در زندگی پر بارت آرزوی قلبی ماست

    VA:F [1.9.22_1171]
    Rating: 3.0/5 (1 vote cast)
    VA:F [1.9.22_1171]
    Rating: 0 (from 0 votes)
  2. سلام
    ممنونم که باز به اینجا سرزدی و نظرت رو برای من نوشتی. شما لطف داری، این شعر اونقدرها هم خوب نیست که نشه انتقاد بهش کرد. بهرحال ممنونم از وقت گذاشتن شما.
    ارادت
    مصطفی

    VN:F [1.9.22_1171]
    Rating: 0.0/5 (0 votes cast)
    VN:F [1.9.22_1171]
    Rating: 0 (from 0 votes)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *