برف

بر ما ببار ای برف،

که لبهای زمین تب دار خنکای توست

و تشنه بالاپوشی از سپیدیت

آغاز کن سفره شعر خویش را

و بخوان بنام بهار،

در این غوغای تشنه کامی

که سپیدی تو سرود زندگیست.

ای رحمت بی پایان و ای سقای رحمت

سرودن آغاز کن

و ببار بر ما چکامه خود را

در رثای پاییز و تولد زمستان

 

مصطفی – ۱۳۹۰/۱۰/۱

VN:F [1.9.22_1171]
Rating: 6.2/10 (5 votes cast)
VN:F [1.9.22_1171]
Rating: 0 (from 2 votes)
برف, ۶٫۲ out of 10 based on 5 ratings

4 دیدگاه دربارهٔ «برف»

  1. الا ای طوطی گویای اسرار***مبادا خالیت شکر ز منقار
    سرت سبز و دلت خوش باد جاوید*** که خوش نقشی نمودی از خط یار
    شاد و سلامت باشید

    VA:F [1.9.22_1171]
    Rating: 5.0/5 (1 vote cast)
    VA:F [1.9.22_1171]
    Rating: +1 (from 1 vote)
  2. سلام سید جان
    مثل همیشه شما هم من رو مورد لطف خودت قرار دادی.
    بسیار ممنونم

    VN:F [1.9.22_1171]
    Rating: 0.0/5 (0 votes cast)
    VN:F [1.9.22_1171]
    Rating: 0 (from 0 votes)
  3. سلام آقای معاضدی
    بسیار متشکرم از اینکه وقت گرانبهای خودتون رو برای خوندن این نوشته ها صرف کردید. شعر بسیار زیبایی رو هم نوشتید.
    بسیار سپاسگزارم.

    VN:F [1.9.22_1171]
    Rating: 0.0/5 (0 votes cast)
    VN:F [1.9.22_1171]
    Rating: 0 (from 0 votes)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *