در راهم،
بسوی چشمانت
بیمارم،
برای درمانت
…
دریغ و درد از اینهمه هجران
چرا نمیشود مرا سامان
ای تو،
طبیب بی رقیب این جان
…
به گوشه چشم خود مرا دریاب
به وصل تو نگاه من بی تاب
دگر ندارد این دلم تاب
…
مصطفی – ۱۳۹۶/۱۰/۲۶
بسوی چشمانت,در تو پايان نيست، آغازی دگر بايد تو را
نوشته ها و شعرهای مصطفی نقی پورفر