حضرت زیبایی

ای حضرت زیبایی و ای نور دو دیده

آن کس که تو را دیده، دگر هیچ ندیده

از ما تو چرا دوری و پنهانی و دل خون

ای سرو روان، آهوی از خانه رمیده

مجنون شدگانیم و به هر کوی دوانیم

وندر پی اخبار و نشان از تو شنیده

یک گوشه‌ی چشم تو زند طعنه به یوسف

بیچاره زلیخا که نگاهت نچشیده

وز فرقت تو چیست نصیبم که چو یعقوب

چشمان به در مانده و پشتی که خمیده

پرسیده‌ام از هرکه محلت، به تمنا

جز طعنه و دشنام و تمسخر نرسیده

حالم شده هر شب به تمنای وصالت

چون کشتی افتاده به سیلاب دو دیده

“در کوی تو معروفم و از روی تو محروم

گرگ دهن آلوده یوسف ندریده”

مصطفی – ۱۴۰۰/۱۰/۳۰ – غزل تضمینی بر بیت مشهور سعدی علیه الرحمه

VN:F [1.9.22_1171]
Rating: 10.0/10 (2 votes cast)
VN:F [1.9.22_1171]
Rating: 0 (from 0 votes)
حضرت زیبایی, ۱۰٫۰ out of 10 based on 2 ratings

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *