معلم، یک کلام کبریاییست |
معلم، نقش زیبای خداییست |
سرود پاک علم و آفرینش |
معلم جلوه ای از بی ریاییست |
در این ظلمتگه دنیایی ما |
معلم روشنای روشناییست |
میان این همه زاهدنمایان |
معلم زاهد بی ادعاییست |
درون موج کفر و دون پرستی |
معلم منشاء هر پارساییت |
خداوندا ز هر رنجش نگهدار |
معلم را که سد هر بلاییست |
بهار عشق
بهار عشق رسید و بهار یار رسید |
بهار سبزی دلهای بی قرار رسید |
بهار روشنی چشم غنچه و گل شد |
بهار نغمه و آهنگ هر هَزار رسید |
کجاست ساغر و ساقی که دلبری نکند |
که وقت لُعبت و مفتونی نگار رسید |
بیار باده که وقت نشاط یار شدست |
بهار رونق مِی خواه و میگسار رسید |
ببار ابر بهاری به روی صورت خاک |
بهار شستن دل از غم و نزار رسید |
کنون بتاب تو ای مِهر رفته در پس ابر |
که فصل گرمی لبخند مَرغزار رسید |
رسید باد بهاری به پشت پنجره ها |
گشا تو پنجره چون باد مُشکبار رسید |
برون بریز هر آن غم که اندرون دلست |
که شور عشق به بیش از دوصد هزار رسید |
گشا تو پنجره دل به روی سبز نسیم |
که همرهش طرب و شور بیشمار رسید |
شکوفه میزند اکنون درون باغ دلت |
در اندرون تو چون جلوه بهار رسید |
مصطفی – نوروز ۱۳۸۷
لن ترانی
ای کاش که گوش، لَن تَرانی شنود |
این خفته به هوش، لَن تَرانی شنود |
قربان تری و لن ترانی تو باد |
این جان و تنم که کاش آنی شنود |
آن شاعر بیچاره که ترسد ارنی |
گوید به زبان که لَن تَرانی شنود |
گو آن اَرِنی گفت که لایق گردید |
آن نیست که هر که گفت آنی شنود |
دانی که چگونه لایقش ساخته اند |
تا گوش و دلش “تَری”، زمانی شنود |
آنجا که رسید آن زمان الکن شد |
حق بود که خواست تا ارانی شنود |
دل لایق لام لن ترانی نشدست |
گر لایق آن شود تو دانی شنود |
ای کاش دلم به لام لایق گردد |
تا صوت شریف لن ترانی شنود |
آن لحظه که نفخ صور آغاز شود |
آن دم شنود هر آن جهانی شنود |
(آن آدم بیچاره، ز فردوس برون) |
(آنجا نشنیدست، بدینجا شنود) |
مصطفی – زمستان ۱۳۸۶
مادر
خواستم معنیت کنم مادر
____سخت در فکر خود فرو رفتم
_______نیست در واژگان من لغتی
__________تا کند معنی تو مادر من
دیدم این مادر است معنی تو
____مادر این مادر است معنی وبس
یادم آمد که کودکی بودم
____شعر و آواز بر تو میخواندم
________تا که شاید دمی ز خستگیت
____________کم شود، بشکفد گل لبخند
تو مرا شعر عشق می خواندی
____شعر زیبای مادر و فرزند
_______گوییا خستگیست بر تن من
__________شعر تو نقش بست بر دل من
.
نقش امید و شور و شیدا بود
____عشق زیبای مادرم بر من
_چهره دلنواز او گویی
____دست گرمی به روی صورت من
_______من در آغوش او فرو رفتم
__________تک تک قلب او لالایی من
.
مصطفی – پاییز ۱۳۸۶
باده پرست
ما مست می روز الستیم هنوز |
وندر پی باده ات نشستیم هنوز |
از روز ازل تشنه دیدار توایم |
با یاد وصالست که هستیم هنوز |
سرمستی ما در گرو غمزه توست |
ساقی چوتویی باده پرستیم هنوز |
گر یکدم از این راه به بیراهه شدیم |
از حبل متین در گسستیم هنوز |
سرگرم دروغین می و ساغر شده ایم |
یا در گرو دام خود هستیم هنوز |
بر ما تو ببخش بر حق پیر مغان |
زیرا که به یار عاشق هستیم هنوز |
ما را به وصال یار خود امید است |
بر وصل تو ما امید بستیم هنوز |
ای کاش به وصل دوست لایق گردیم |
حیفست که ما ز خود نرستیم هنوز |